آلـــونــک

دلنوشته های من برای تو

تبلیغات تبلیغات

« جنگ نابرابر مغز و قلب »

من همیشه وسط یه جنگ بودم... یه جنگ نابرابر بین مغز و قلبم! هیچ کدومشون حرف هم رو نمی فهمیدن... چیزی که قلبم می خواست مغزم جلوش رو می گرفت و کاری که مغزم تایید می کرد قلبم‌ بهش یه « نه » بلند می‌گفت... برای همین مدام باهم می جنگیدن!!! بعضی وقتا مغزم پیروز می شد به قیمت پا گذاشتن روی احساسم، بعضی وقتا هم قلبم پیروز می شد و کور و کر می شدم... اما این من بودم که برای این جنگ تلفات می دادم... از آرزوهایی که تو آتش سوختن تا روزهایی که پای یه احساس هدر رفتن...
برچسب‌ها: آرزوهایی
آلـــونــک ، ۱۴۰۳-۰۷-۱۲ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها